سراپا بال و پر، مثل کبوتر
همیشه در سفر ،مثل کبوتر
دل من یک سلام عاشقانه است
که مانده پشت در،مثل کبوتر
سراپا بال و پر، مثل کبوتر
همیشه در سفر ،مثل کبوتر
دل من یک سلام عاشقانه است
که مانده پشت در،مثل کبوتر
گل باغ و گلستانم کجایی
غمت زد ریشه در جانم کجایی
بهار عمر من بودی و رفتی
بهار آمد ، بهارانم کجایی
چو عشق آمد ،بلا شد دشمن او
وفا را کرد حق ، پیراهن او
از اول عشق ، مشکل بود و می خواست
حسینی بهر معنی کردن او
چون درس عاشقی آموختندم
به قامت جامه ی غم دوختندم
به بزم گلرخان بردند چون عود
نهادند و سراپا سوختندم
گاهی اوقات باید بگذری!
و بگذاری و بروی...
وقتی می مانی و تحمل می کنی،
از خودت یک احمق می سازی !